در زمانی که روان شناسان به اهمیت دوران نخستین کودکی از نظر رشد پی می بردند . علمای تعلیم و تربیت به یقین دریافتند که اثرات منفی آموزش تحمیلی بسته و یکنواخت در مدارس در حدی است که استعدادها و قدرتها را از بین می برد. نقش مدرسه به هیچچ وجه این نیست که نوارهای ضبط صوت تولید کند. بلکه بزرگترین وظیفه آن پرورش و توسعه قدرت تفکر و خلاقیت و تواناییهای و مهارتها یادگیری در انسان است.
کودک آنچه را بدان رغبت و شوق فهیمدن دارد و واقعاً یاد می گیرد و جزء وجودی خود می کند. تنها این آموخته ها در رشد ذهنی و عاطفی و پرورش او موثر هستند . کودک آنچه را عمل و فعالیت شخصی می آموزد و درک می کند و یاد می گیرد و جز وجودی خود می کند. تنها این آموخته ها در رشد ذهنی و پرورش او موثر هستند . آموزش هرگز یک جنبه ندارد، بلکه همواره جنبه عقلانی ، عاطفی ، اجتماعی و جسمی تواماً عمل می کنند. هر قدر محیط و نمای کودک متعادلتر، آگاهانه تر، غنی و در جهت شکوفایی کامل او باشد. هوش کودک بیشتر و خلق و خوی او متعادلتر است بحرانهای کودک در مراحل مختلف رشد خفیف ترند.