مبانی نظری وپیشینه تحقیق خانواده و رضایت زناشویی وطرحواره دارای 84 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش
فصل دوم:
2-1. خانواده
2-2. ازدواج
2-3. رضایت زناشویی
2-4. عوامل موثر بر رضایت زناشویی
2-4-1. سن ازدواج و رضایتمندی زناشویی
2-4-2. جنس و تفاوتهای جنسیتی در رضایت زناشویی
2-4-3. مهارتهای ارتباطی و رضایت زناشویی
2-4-4. تفکر و شناخت در رضایت زناشویی
2-4-5. سوابق تربیتی و خانوادگی و رضایت زناشویی
2-4-6. خانواده اصلی و نقش شناختها، اندیشه و باورهای زیر بنایی در رضایت زناشویی
2-5. طرحواره
2-5-1. طرحوارهها و افکار خودکار
2-5-2. طرحوارهها و اسنادها
2-5-3. طرحوارهها و انتظارات
2-5-4. طرحوارهها و فرضیات
2-5-5. طرحوارهها و استانداردها
2-5-6. نقش طرحوارهها در روابط خانوادگی
2-5-6- الف). شکل گیری طرحوارههای خانوادگی
2-5-7. طرحوارههای ناکارآمد
2-5-8. منشاء طرحوارههای ناکارآمد اولیه
2-5-9. انواع طرحوارههای ناکارآمد اولیه
2-5-9- الف). حوزه اول: بریدگی و طرد
2-5-9- ب). حوزه دوم: خود گردانی و عملکرد مختل
2-5-9- ج). حوزه سوم: محدودیتهای مختل
2-5-9- د). حوزه چهارم: معطوف به دیگری بودن
2-5-9- ر). حوزه پنجم: گوش به زنگی بیش از حد و باز داری
2-5-10. خصوصیات طرحوارههای ناکارآمد اولیه
2-5-11. سبکهای مقابلهای ناکارآمد
2-5-12. طرحواره درمانی
2-5-12- الف). شناسایی و ارزیابی طرحوارههای ناکارآمد اولیه
2-5-12- ب). تغییر، اصلاح و بازسازی طرحوارههای ناکارآمد اولیه
2-5-13. بازسازی طرحوارههای حاصل از خانواده اصلی در رویکرد طرحواره- محور
2-5-13- الف). راهبردهای تجربی (هیجانی)
2-5-13- ب). راهبردهای شناختی
2-5-13- ج). تکنیکهای بین فردی
2-5-13- د). الگو شکنی رفتاری
2-6. حمایت پژوهشی از اثر بخشی رویکرد طرحواره- محور
فصل دوم: ادبیات پژوهش
پیشگفتار:
در این فصل به پیشینه نظری و پژوهشی مرتبط با تحقیق حاضر پرداخته میشود. دراین قسمت اینمباحث مطرحخواهند شد: خانواده؛ ازدواج؛ رضایت زناشویی؛ عوامل موثر بر رضایت زناشویی؛ طرحوارهها و نقش آنها در خانواده؛ طرحوارهها و ارتباط آنهابا اسنادها، فرضیاته، انتظاراتو استانداردها؛ شکل گیری طرحوارههای خانوادگی؛ طرحوارههای ناکارآمد و منشاء آنها؛ انواع طرحوارهها و خصوصیات آنها؛ سبکهای مقابلهای ناکارآمد؛ طرحواره درمانی و نقش آن در بازسازی طرحوارههای فردی و خانوادگی. در قسمت پیشینه تحقیق، پژوهشهای انجام گرفته در راستای موضوع تحقیق که در داخل یا خارج از کشور انجام گرفتهاند، ذکر میشوند.
2-1. خانواده
اولینتعریف حرفهای از خانواد را مورداک (1949؛ به نقل از مینوچین، ترجمه ثنایی، 1375) ارائه داده است. مورداک 250 گزارش قوم شناختی را بررسی کرد که در آنها واژهخانواده تعریف و توصیف شده بود. او براساس مطالعه خود این تعریف را ارائه کرد: «خانواده یک گروه اجتماعی است که توسط محل زندگی مشترک، مشارکت اقتصادی و تولید مثل مشخص میشود. خانواده شامل بزرگسالانی از هر دو جنس میباشد؛ حداقل دو نفر که روابط جنسی تایید شده اجتماعی دارند و یک یا چند فرزند داشته که یا فرزند خودشان و یا فرزند خوانده آنهاست.» خانواده نظام اجتماعی است که براساس ازدواج و قراردادهای آن شکل میگیرد و دربرگیرنده روابطی است که شامل از خود گذشتگی، تعهد، صمیمیت و آرامش روحی و جسمی است (مینوچین، ترجمه ثنایی، 1375).
سیستمخانواده چیزیبیش ازمجموعه اعضاییاست که درکنار یکدیگر زندگی میکنند. خانواده مجموعه به هم پیوستهای از اعضاست که در تعامل متقابل با یکدیگر هستند، از دیگران تاثیر میپذیرند و بر آنها تاثیر میگذارند. خانواده سالم خانوادهای است که درآن شرایط ارضای نسبی نیازهای اعضا وجود داشته باشد و افراد بتوانند نیازهای مختلف خود را با توجه به تفاوتهای فردی، جنسیتی و شخصیتی خود ارضا کنند و مشکلات خود را در این زمینهها حل نمایند. از آن جایی که هیچ فردی در انزوا زندگی نمیکند این جو و محیط خانواده است که میتواند امکان رشد و خود شکوفایی را برای اعضای خود فراهم آورد (فاورز، مانتل و اولسن، 1996). پس ازدواج از عوامل مهم در ایجاد آرامش و سکون آدمی و سبب تعادل روحی و روانی فرد است.
2-2. ازدواج
ازدواج یکی از مهمترین و بنیادیترین رواط انسانی محسوب میشود، زیرا ساختار اولیه ایجاد روابط خانوادگی و پرورش نسلهای بعدی را فراهم میآورد. ازدواج و تشکیل خانواده یک پدیده چند بعدی زیستی، روانی و اجتماعی است. پس از انتخاب همسر و شروع زندگی مشترک، مرحله جدیدی از تحول به وجود میآید و همه تجربههای قبلی فرد از موقعیتهای مختلف زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی به حیطه زندگی مشترک آورده میشود. غنی بودن چنین تجربههایی است که میتواند باعث ایجاداحساس رضایت از زندگی زناشویی شود. زوجین در محیط سالم خانواده احساس رضایت بیشتری پیدا میکنند و به دنبال آن میتوانند وقت و انرژی و نشاط بیشتری را صرف انتقال احساسات مثبت به یکدیگر کنند (لارسون و آلمیدا، 1999).
بالعکس زمانی که روابط زوجین مبهم، متعارض و دو پهلو باشد، یکدیگر را درک نکنند و یا برای خواستههای یکدیگر ارزشی قائل نباشند توانایی حل مشکلات و توافق بر سر موضوعاتی از قبیل روابط جنسی رضایت بخش، نحوه معاشرت و رفت و آمد با دوستان و خویشان، روشهای حل تعارض، گوش دادن به یکدیگر، تربیت فرزندان و..... نداشته باشند، در نتیجه احساس دوری و عدم تفاهم کرده و ممکن است در جستجوی دستیابی به راهحلهایی باشند که هیچ کمکی به آنها نکرده و باعث بدتر شدن وضعیت شود (فاورز، مانتل و اولسن، 1996).