قانون طرح گرایی یا پراگنانز
استاد همیشه بر پدیده های ادراکی تمرکز میکرد مهمترین اصلی که در همه رویدادهای ذهنی از جمله در اصول ادراکی به کار میره قانون طرح گرایی کافکا قانون تحقیر آیرو سازمان روانشناختی همیشه تا آن اندازه که مقتضیات کنترل کننده اجازه می دهند خوب است تعریف می کند یعنی ذهن ما چیزهای ساده بازه و مرتب رو ترجیح میده چون زمان کمتری برای پردازش نیاز هست چون چشم انسان دوست دارد که این سادگی و نظم را در شکل های پیچیده پیدا کند به خاطر این که مانع از قبل شدندر اطلاعات میشه قانون پراگنانز به صورت اصل هدایت کننده برای مطالعه ادراک یادگیری و حافظه توسط گشتالتی ها استفاده شد و از این قانون در زمینه های شخصیت و روان درمانی هم استفاده شده
خلاصه روانشناسی یادگیری هرگنهان فصل 5 در قالب فایل پی دی اف است و در 12 صفحه بطور کامل و دقیق خلاصه شده است
زنجیره سازی
یک پاسخ می تواند ارگانیسم را در تماس با محرکهای قرار دهد که به صورت محرکهای تمیزی برای پاسخ دیگر عمل کنند. که خود این پاسخ باعث تجربه کردن محرک های تازهای از سوی ارگانیسم شود و پاسخ سومی را باعث گردد و الی آخر به این فرآیند زنجیرسازی گفته میشود اکثر رفتارها شامل نوعی زنجیرسازی هستند. مثلا فشار دادن اهرم توسط موش در جعبه اسکینر.
میتوان گفت عناصر مختلف یک زنجیره رفتاری به وسیله تقویت کننده های ثانوی به هم پیوند می یابند اما باید بدانیم که همه زنجیره به یک تقویت کننده نخستین وابسته است به منظور تبیین اینکه از دیدگاه اسکینر زنجیرسازی چگونه اتفاق می افتد باید مفاهیم تقویت ثانوی و جای گشت تداعی را استفاده کنیم.
ایجاد یک پاسخ زنجیرهای همواره از تقویت کننده نخستین به عقب عمل میکند هرچه محرک های دیگر بیشتر خاصیت تقویت کنندگی پیدا میکنند زنجیره گستردهتر میشود.
پویایی شدت محرک
پویایی شدت محرک(V) یک متغییر رابط یا میانین است که با تغییر یافتن شدت محرک بیرونی (S) تغییر می یابد. یعنی پویایی شدت محرک نشان می دهد که هرچه شدت یک محرک بیشتر باشد، احتمال اینکه یک پاسخ یادگرفته شده انجام شود بیشتر است. فرمول هال برای توان واکنش موثر لحظه ای به صورت زیر تغییر می کند.
(SR) توان واکنش موثر لحظه ای = [SHR * D * V * K – (IR + SIR)] – SOR
برانگیختگی و بازداری
طبق نظر پاولف دو فرآیند اساسی بر همه فعالیتهای دستگاه عصبی مرکزی حاکمند که یکی برانگیختگی و یکی بازداری است پاولف معتقد بود که هر رویداد محیطی با نقطه از قشر مخ مطابقت دارد و همچنان که این رویدادها تجربه میشن فعالیت قشر مهر و یا برانگیخته میکنه یا آنرا بازداری میکنه حالا بسته به اینکه جاندار چه چیزی رو تجربه میکنه یا بازداری میشود
این الگوی برانگیختگی و بازداری که در هر لحظه معین ویژگی مغز و مشخص میکنه همون چیزی که پاولف اونو موزاییک مغزی اسم گذاشت که تعیین میکنه چطور یک جاندار به محیط خودش پاسخ بده همراه با تغییر محیط بیرونی تغییر محیط درونی موزاییک مغزی هم تعیین میکنه و رفتار مطابق با آن تغییر پیدا میکند. موزاییک مغزی میتواند به صورت یک آرایش نسبتاً ثابت دربیاید زیرا طبق نظر پاور مراکز مغز که مرتباً با هم فعال می شوند پیوند های موقت ایجاد میکند و تحریک هرکدام از آن مرکز ها منجر به تحریک سایر مرکز هم میشود