دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق اهمال کاری، اهمال کاری تحصیلی و خودکار آمدی دارای 57 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
مقدّمه
مفهوم اهمال کاری
انواع اهمال کاری
علل اهمال کاری تحصیلی
علل فیزیولوژیکی اهمال کاری
علل روانشناختی اهمال کاری
اهمال کاری به عنوان یک اختلال شخصیتی
بررسی اهمال کاری به عنوان یک ویژگی شخصیتی
نمودار 1-2. شرایط افزایش دهنده احتمال بروز اهمال کاری
پیشایندهای اهمال کاری
پیامدهای اهمال کاری
پیامدها و صورتهای مثبت اهمال کاری
سبکهای مقابله ای اهمال کاری
خودکارآمدی
تعاریف خودکارآمدی
خودکارآمدی تحصیلی
منابع اطلاعاتی خودکارآمدی
برانگیختگی فیزیولوژیکی و هیجانی
ابعاد خودکارآمدی
عوامل موثر بر خودکارآمدی
راهبردهای بهبود خودکارآمدی
پیشینه پژوهش
منابع فارسی
مقدّمه
واژه انگلیسی procrastination در فارسی معادل، تعلل، اهمال کاری ، سهل انگاری و به تعویق انداختن کار می باشد (الیس ونال، 1977؛ ترجمه فرجاد، 1382). سابقه تاریخی اهمال کاری به سه هزار سال قبل بر می گردد،ولی در حدود چهل سال است که این بخش در روانشناسی مطرح شده است. اما حتی امروز برای ما قابل فهم نیست که چرا کاری را که اکنون می توانیم انجام دهیم به تأخیر میاندازیم(فراری و همکاران، 2007). مبحث اهمال کاری در روانشناسی کشور ما مفهومی نسبتاً جدید است. متأسفانه چنین پدیده زیان باری اگر چه در کشورهای مختلف پژوهشهای بسیاری را برانگیخته و بین افراد جامعه در سطوح مختلف از افراد عامی گرفته تا فرهیخته، مصادیق مختلف آن دیده می شود، در کشور ما کمتر مورد توجه قرار نگرفته است.
همه ما گاهی از انجام وظایفمان طفره میرویم، اما این برای عدهای به شکل یک روش زندگی مشکل آفرین در آمده است. گاهی اوقات اهمال کاری در معانی مثبت و قابل قبول بکار میرود. برای مثال هنگامیکه ما اقدام به انجام کاری میکنیم انتخابهایی را که با کسب اطلاعات جدیدتر میتوانستیم داشته باشیم از دست خواهیم داد. در نتیجه اقدام به انجام عملی نکردن یک ارزش است. همچنین هنگامیکه از پیامدهای یک اقدام مطمئن نیستیم مخصوصاً اگراحتمال آسیب رسیدن به دیگران یا خود فرد مطرح باشد، اهمال کاری میتواند منطقی باشد(استیل،2007).
البته به تأخیر انداختن کارها در برخی مواقع طبیعی و منطقی است.گاهی اهمال کاری در انجام یک کار (البته نه بیش از حد) ممکن است باعث شود که آن کار بهتر ارائه گردد. اما بطور کلی اغلب تأخیرهای انجام گرفته توسط افراد، غیر منطقی می باشند (الیس و نال 1977، ترجمه فرجاد، 1382).
فراری و همکاران (2007) نه تنها اهمال کاری مزمن را راهبردی موثر نمی داند بلکه آن را نابهنجار ، خود تخریب گرانه و فاقد کارکرد می داند. به تعویق انداختن کار، رفتاری ناپسند و ناراحت کننده است که که ممکن است سرانجام ناخوشایندی را برای افراد در پی داشته باشد. هرگز نمی توان از تأخیر در انجام کارها، به تصور و گمان بهتر انجام دادن آنها دفاع کرد. این رفتار به تدریج در وجود انسان بصورت عادت در می آید و علاوه بر اینکه برای خود فرد نیز رنج آور است و پیامدهای زیان باری برای فرد در بردارد (الیس و نال، 1977، ترجمه فرجاد،1382).
افراد اهمال کار، خود نیز به نامطلوب بودن کارشان اذعان دارند و همواره به واسطه این عادت نامناسب در رنج و عذاب هستند. این دسته از افراد در احساس ناخوشایندی و بی ارزشی درگیر می باشند. به عبارت دیگر افراد اهمال کار علی رغم احساس زودگذری که به دلیل به تعویق انداختن کارها برایشان حاصل می شود، بعد ازآن به فکر می روند و به دنبال تحلیل عملکرد خویش دچار ناامیدی از خود می شوند (راثبلوم، 1999، به نقل از فراری، 2001). والترز (2003) معتقد است صرفهنظر از سببشناسی اهمال کاری به دلیل پیآمدهای شناختی ـ هیجانی منفی که دارد رفتاری ناسازگارانه است.
هرچند در مسیربیان پژوهشهای انجام گرفته به موارد خاصی خواهیم پرداخت که صورتهایی مثبتی از اهمال کاری را بیان می کنند، اما در این پژوهش صورتهای منفی اهمال کاری موردنظر است و حتی در مواردی نتایج تحقیقات آنان را نیز به چالش می کشد.
مفهوم اهمال کاری
مانند بسیاری از اصطلاحات روانشناسی، تعریف اهمال کاری نیز به اندازه تعداد محققانی که در رابطه با این موضوع تحقیق کردهاند بسیار متنوع و متعدد می باشد. اهمال کاری یکی از مشکلات رفتاری است که شیوع بسیار زیادی دارد.
بالکیس و دورو (2007) اهمال کاری را پدیدهای تعریف میکنند که فرد از وظایف و مسؤولیتهایش در یک شکل و اندازه و زمان به موقع و در حد انتظار غفلت میکند، با وجود داشتن قدرت و توانایی مطلوب جهت انجام آن و آگاهی از پیامدهای ناخوشایند طفره رفتن و اینکه میتواند اجتنابپذیر باشد.
فراری وتیک (2000) اهمال کاری را حالتی می داند که تأخیرهای مکرر در انجام تکلیف به عنوان شیوه زندگی فرد تلقی می گردد.کنوس (2000، به نقل از استیل،2007) اهمال کاری را تمایل به اجتناب از فعالیتها و تکالیف و محول نمودن آن به آینده و توجیه تاخیر در انجام فعالیت تعریف کردهاند.